اخلاق در لغت عربی جمع (خُلْق) به معنای منش، عادت، سجیه، طبع، خوی، ملکات یا صفات نفسانی پایدار، اعم از نیک و بد است و همه فضائل و رذائل را شامل میشود. (ابنمنظور، لسانالعرب، ج ۱۰، ص ۸۶ و ۸۷) گاهی نیز واژه اخلاق به مثابه وصفی برای افعال نیکو به کار میرود، نه اوصاف و ملکات نفسانی. هدف اصلی اخلاق، پرورش فضائل و پیراستن از رذائل در زندگی فردی و اجتماعی و سعادت و تعالی انسان در دنیا و آخرت است. (نراقی، جامع السعادات، ج۱، ص 37 تا 41)
بدون شک انسجام و آرامش اجتماعی، پایبندی به تعهدات و پیمانها، حس تعاون و همدردی، نوعدوستی و احساس مسئولیت نسبت به دیگران، مهرورزی و مهربانی به یکدیگر، حسن اعتماد متقابل، دوری از خودخواهی، طغیانگری، قانونشکنی و در مقابل ایثار و از خودگذشتگی و امور دیگری از این قبیل از ضروریات یک جامعه سالماند و بدون آنها زیست اجتماعی انسان با مخاطرات بسیاری روبهرو خواهد شد. این امور یا خود از قضایای اخلاقیاند و یا تحقق آنها وابستگی زیادی به رشد فضائل و تربیت اخلاقی انسانها دارد. از طرف دیگر اخلاق و دین رابطه تنگاتنگی داشته، اخلاق در دین از چنان اهمیتی برخوردار است که قرآن مجید تزکیه نفوس را یکی از اهداف مهم رسالت پیامبران برشمرده (آلعمران/ 164) و از پیامبر اسلام(ص) نیز نقل شده است: «انّما بُعِثتُ لاتمِّمَ مَکارمَ الاخلاق»؛ همانا برانگیخته شدم تا کرامتهای اخلاقی را به سرحد کمال رسانم. (حسن بن فضل طبرسی، مکارم الاخلاق، ص ۸)
یکی از مسائل مطرح در باب رابطه دین و اخلاق این است که آیا میتوان و بهتر نیست که اخلاق غیردینی و سکولار را جایگزین اخلاق دینی کرد؟ مراد از اخلاق سکولار این است که یک؛ مبدأ و منشأ تعیین ارزشها و صدور احکام اخلاقی هیچ موجود فرابشری مانند خدا نبوده، انسان خود تعیینکننده و عامل ارزشگذاری اخلاقی باشد. دو؛ در جریان ارزشگذاری و عمل اخلاقی اهداف و غایات فرابشری و فرا این جهانی مانند جلب رضای خدا، سعادت فرجامین و... لحاظ نشود. (برای آگاهی بیشتر بنگرید: محمد سربخشی، اخلاق سکولار، مفاهیم، مبانی، ادله نقدها، ص۵۰ تا ۶۵)
اکنون به اختصار میتوان گفت که اخلاق دینی امتیازات و اخلاق سکولار نارساییهایی دارد که جایگزینی دومی به جای اولی را کاملاً ناروا و مخل به اخلاق و ناکارآمدسازی آن میسازد؛ شماری از این امور عبارتاند از:
1. اخلاق سکولار فاقد زیرساختهای نظری و پشتوانههای معرفتی لازم بوده و در مقابل اخلاق دینی از بنیادهای معرفتی قوی و استواری برخوردار است.
2. فقدان بنیانهای نظری موجب کاهش قدرت تحریکی و انگیزشی ارزشهای عالیه اخلاقی در نگرش سکولار و سستی و آسیبپذیری شدید آن شده است. در مقابل اخلاق دینی دارای پشتوانههای نیرومند انگیزشی و تحریکی و دارای صلابت و استواری بسیار بالایی است.
3. ضعف نمونهها، چهرههای برجسته و الگوهای اقتداپذیر در اخلاق سکولار در نسبت با الگوهای دینی مانند پیامبران و پیشوایان دینی که برجستهترین آموزگاران عملی و تجسم عینی اخلاق بودهاند؛ برای مثال شیوه رفتاری پیامبر اسلام(ص) به لحاظ اخلاقی چنان است که قرآن میفرماید: «وَ إِنَّک لَعَلی خُلُقٍ عَظِیمْ» (قلم/ 4)؛ به راستی تو دارای اخلاقی عظیم و تحسینبرانگیز هستی؛ و در رابطه با دلسوزی و مهربانی انتهاناپذیر حضرتش میفرماید: «لَقَدْ جَائَکمْ رَسُولٌ مِنْ اَنْفُسَکمْ عَزِیزٌ عَلَیْهِ مَا عَنِتُّمْ حَریصٌ عَلَیْکمْ بِالْمُؤْمِنِینَ رَئُوفٌ رَحِیمْ» (توبه/ 128)؛ به یقین برای شما پیامبری از خودتان آمد که در رنج افتادن شما برای او دشوار است. به جِدّ خواستار هدایت شماست و نسبت به مؤمنان دلسوز و مهربان است. حضرتش در تمام عمر شریف خود هرگز به کسی دشنام نگفت، سخن بیهوده بر زبان نیاورد، آه دردمندان را میشنید، به فریاد اعتراضگران گوش فرا میداد و هر اعتراضی را به نیکی پاسخ میفرمود، سخن کسی را قطع نمیکرد، فکر آزاد را سرکوب نمیکرد، اما خطای در اندیشه و کردار را با منطق استوار و بیانی شیرین و دلنشین روشن میساخت. روی زخمهای دلشکستگان مرهم مینهاد. رقیقالقلب بود و از رنج دیگران آزردهخاطر میگشت و با دشمنان خویش نیز با سعهصدر و عطوفت برخورد میکرد. (بنگرید: صبحی محمصانی، القانون و العلاقات الدولیه فی الاسلام، ص۱۷۷)
4. اخلاق سکولار اخلاقی حداقلی است و عمدهترین هدف آن بازداری از ظـلم و تـعدی به حقوق دیگران است و در همین حوزه هم چندان قوی و جامع نبوده و نارساییهای بسیاری دارد. در مقابل آموزههای اخلاقی دینی از جامعیت و گستره وسیعی برخوردار بوده و شامل همه روابط چهارگانه آدمی، یعنی رابطه با خدا، خود، همنوعان و دیگر جهانیان میشود.
5. از ویژگیهای مهم ارزشهای دینی این است که میتواند همه فعالیتهای ریز و درشت آدمی، حتی امور مادی و شخصی را زیر پوشش درآورد. در نگاه دینی همه فعالیتهای مثبت و مفید انسان مانند کار و تلاش اقتصادی و رفع نیازهای دنیایی خود، خانواده و دیگران میتواند رنگ و وجهه خدایی پیدا کرده و به عالیترین مراتب اخلاقی و معنوی ارتقا یابد. چه زیبا در روایت از امام صادق(ع) آمده است: «الْکَادُّ عَلَی عِیَالِهِ کَالْمُجَاهِدِ فِی سَبِیلِ اللهِ» (کلینی، کافی، ج۵، ص۸۸)؛ کسی که برای تأمین زندگی خانواده خود زحمت میکشد، مانند مجاهد در راه خداست. از امام کاظم(ع) نیز نقل شده است: «مَنْ طَلَبَ هَذَا الرِّزْقَ مِنْ حِلِّهِ لِیَعُودَ بِهِ عَلَی نَفْسِهِ وَ عِیَالِهِ کَانَ کَالْمُجَاهِدِ فِی سَبِیلِ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ»؛ کسی که از راه حلال طلب روزی کند تا به مصرف خود و نانخوران خود برساند، مانند کسی است که در راه خدا جهاد میکند. (کلینی، کافی، ج۵، ص93) بر این اساس در نظام ارزشی دینی تقسیم افعال به طبیعی و اخلاقی (برای آگاهی بیشتر بنگرید: مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج۲۱، ص۴۳۵ تا 437)، تقسیمی اصیل نیست و هیچ فعل مثبتی از قافله اخلاقی و معنوی بودن عقب نمانده و با افزودن حسن فاعلی ارزش خدایی و آسمانی شدن دارد. این کجا و مبانی ارزششناختی سکولار کجا که فعل اصالتاً خدایی را هم زمینی کرده و از ارزش و بهای آن به شدت میکاهد.
نظر شما